چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۴

خبر رسید که مدیران و معاونان یک مدرسه دخترانه در تهران، دانش‌آموزان را برای پیدا کردن موبایل، تفتیش بدنی کرده‌اند. اولیایی که (ظاهرا) در یکی از جلسه‌های پیاپی اولیا و مربیان این روزهای مدارس ایران حضور داشته‌اند از سر و صدای بچه‌ها شوکه شده و در حیاط مدرسه جمع می‌شوند و به ناگاه فضای مدرسه از نیروهای انتظامی پر می‌شود. دانش‌آموز آسیب دیده هنرستان دخترانه صدر به بیمارستان منتقل می‌شود و پس از آن، درگیری‌ها به بیرون فضای هنرستان در منطقه 10 تهران کشیده شده و تا پاسی از شب فضای خیابان‌های کمیل، قصرالدشت و کارون و اطراف آن ملتهب می‌ماند.

داستان یک مدرســــه

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ملی، از تاریخ 25 شهریور ماه سالجاری تاکنون شهرهای ایران، دانشگا ه‌ها و مدارس محلی شده‌اند برای اعتراض. تصاویر این اعتراضات و تجمعات توسط گوشی‌های موبایل شهروندان ثبت و ضبط می‌شود. در مدارس هم این اتفاق می‌افتد و ظاهرا مسئولین هنرستان دخترانه صدر نسبت به این موضوع بسیار حساس شده‌اند که برای پیدا کردن گوشی تلفن بچه‌ها تفتیش بدنی کرده‌اند. اما آیا مسئولین مدرسه حق چنین کاری را داشته‌اند؟ بحث گشتن کیف مدارس و دخالت در نوع پوشش از رنگ جوراب گرفته تا شکل موی سر و غیره از دهه‌ها قبل در مدارس ایران وجود داشته و هیچ چیزی هم نمی‌توانسته مانع مسئولین مدرسه برای انجام این کارها شود اما تفتیش بدنی چطور؟ یک کارشناس آموزشی به ما می‌گوید: «گوشی، کیف مدرسه، جیب‌های بچه همه در واقع حوزه فردی افراد است. و این باید روزی اجرا شود که کسی حق ندارد سر بکشد در این حوزه‌های فردی و اگر موبایل بردن در یک مدرسه ممنوع است، این را پیشتر به والدین گفته‌اید و آن‌ها هم پذیرفته‌اند که با چنین محدودیت‌هایی فرزندانشان به آن مدرسه بروند گرچه من این محدودیت‌ها را هم قبول ندارم چون خانواده‌ها از روی رضایت امضا نمی‌کنند؛ یک موقع می‌بینید که مدرسه‌ای نزدیک‌تر یا مدرسه‌ای با کیفیت در آن محدوده نیست و خانواده‌ها مجبور می‌شوند فرزندشان را آنجا ثبت نام کنند و این باز آزادی افراد را محدود می‌کند.»

محمدرضا نیک نژاد، آموزگار، فعال صنفی و پژوهشگر عرصه آموزش به بحث تفتیش وسایل دانش‌آموزان اشاره می‌کند و می‌گوید: هر کسی که تحصیل‌کرده ساختار سیستم و آموزش و پرورش کشور از پس از انقلاب باشد می‌داند. فشارهایی که دهه‌های 60 و 70 بر دانش‌آموزان وارد می‌شد به این شکل بود که پوشیدن شلوار جین و یا حتی کتان اکیدا ممنوع بود. روی رنگ جوراب حساسیت وجود داشت. آستین کوتاه برای پسران ممنوع بود و حساسیت‌های بسیاری بر فرم لباس دختران و موی سر پسران وجود داشت؛ مو نباید از حد مشخصی بلندتر می‌بود.

به گفته آقای نیک‌نژاد این روند در آن دوره در مورد دانش‌آموزان اعمال می‌شد و البته فشار بر دختران بیشتر از دانش‌آموزان پسر بود. گرچه به عقیده این کارشناس آموزشی امروزه سختگیری‌های دهه‌های قبل کمتر شده اما باز هم وجود دارند و با توجه به تغییرات نسلی که اتفاق افتاده، این هم برای دانش‌آموزان زیاد است. او می‌گوید این روند و این اختیاری که مدیرها و ناظم‌ها داشتند از دوران گذشته آرام آرام به دست آورده و آن را تبدیل به نوعی حق برای خود کرده‌اند که دخالت کنند در نوع پوشش دانش‌آموزان و حتی مواد غذایی که می‌خواهند بخورند! البته به گفته نیک‌نژاد این سختگیری‌ها مدرسه به مدرسه فرق می‌کند. موبایل دانش‌آموزان از ساسی مانکن تا تجمعات اخیربه بحث موبایل می‌رسیم. بحثی دراز دامن در آموزش و پرورش ما در 10 سال گذشته.

نیک‌نژاد می‌گوید: دلیل این سختگیری‌ها این بوده که زمانی که گوشی همراه به کلاس‌های درس می‌رود، حواس دانش‌آموزان پرت می‌شود و بحث‌هایی هم بود که معلمی یا دانش‌آموزی خشونت می‌کرد و گاه با فیلمبرداری بچه‌ها همراه بود و این خود به دردسری برای ساختار آموزشی در مدرسه مورد نظر می‌شد یا زمانی که آهنگ ساسی مانکن مدتی بحرانی برای آموزش و پرورش درست کرد با گوشی و به هر حال در همه این دورانی که گوشی به دست بچه‌ها رسیده بود، این اتفاق‌ها گهگداری خود را نشان می‌داد و در نوع برخورد مدیران و معلمان و خود بچه‌ها با یکدیگر تا به شکل‌های فرهنگی برسد که حاکمیت روی آن حساسیت داشت و گاهی سعی می‌کرد مشکل را حل کند. این روال ادامه پیدا کرد تا اینکه سخت گیری در آوردن گوشی همراه گاه در دستورالعمل انضباطی برخی مدرسه‌ها هم آورده شد.

البته به گفته نیک نژاد خانواده‌ها هم به‌همراه داشتن گوشی فرزندانشان اصرار داشته‌اند چرا که مسیر مدرسه تا خانه مسیری نیست که مسئولیت آن را مدرسه بپذیرد به همین دلیل داشتن گوشی همراه در ان مسیر برای بسیاری از خانواده‌ها الزامی است که از فرزندانشان خبر داشته باشند چه موقعی که به مدرسه می‌روند و چه زمانی که از مدرسه برمی گردند. محدودیت‌های مدارس در همراه داشتن موبایل ادامه پیدا می‌کند تا به دوران کرونا می‌رسیم، نیک‌نژاد می‌گوید: دوران کرونا تا حدی این تابو را شکست و خود تبلت و موبایلی که تابو بود و داشتنش در مدرسه جرم حساب می‌شد و به دنبال آن ممکن بود برخوردهای انضباطی وجود داشته باشد، خودش به ابزار آموزشی بدل شده بود که بدون آن آموزش پیش نمی‌رفت و این فراگیری استفاده از این وسیله را در آموزش و پرورش بیشتر کرد. حالا این گوشی‌های همراه به دلایل خانوادگی و فردی همراه بچه‌ها بود و حساسیت روی گوشی همراه از مهر امسال تا حدی نسبت به گذشته کمتر شده بود و مدارس خیلی حساسیت نداشتند تا به تجمعات اخیر دانش‌آموزان رسید و فیلمبرداری‌هایی که در محل مدارس و کلاس‌های درس از این تجمعات مخابره می‌شد.

نیک‌نژاد می‌گوید: این اتفاقات باعث شد که فشار از سوی نهادهای بالادستی آموزش و پرورش و نهادهای خارج از آموزش و پرورش بر مدیر و معاون مدرسه زیاد بشود. خب برخی مدیران و معاونان همراستا هستند با این نوع برخورد و خودشان با دانش‌آموزان برخوردهایی می‌کنند. این فعال صنفی به این نکته هم اشاره می‌کند که البته بسیاری از مسئولین مدارس تحت فشار هستند. به ویژه در مدارسی که تصاویری از تجمعات دانش‌آموزان در آن اماکن یا اطرافشان منتشر شده. تا این زمان مدیر و معاون به سبکی دیگر برخورد می‌کردند و حالا به این دلیل که به گفته نیک‌نژاد آموزش‌های لازم را ندیده‌اند، نوع برخوردشان نوع برخوردی نیست که متناسب با وضعیت دانش‌آموز باشد و یا خارج از محدوده وظیفه‌ای که دارند عمل کرده‌اند.می پرسید آیا مسئولین مدرسه می‌توانند به دانش‌آموزان بگویند که گوشی تلفن به مدرسه نیاورند و آیا این در هر مدرسه‌ای سلیقه‌ای است و قانون و قاعده خاصی وجود ندارد؟ آقای نیک‌نژاد توضیح می‌دهد که بستگی به دستورالعمل انضباطی مدرسه دارد و البته بحث بردن موبایل به مدارس، بحثی جهانی است؛ یک عده موافق بردن گوشی همراه به مدارس و استفاده از آن در راستای آموزش هستند و در مواردی معلمان اینترنت محور کار می‌کنند و این یک سبک آموزش در چند سال گذشته است. به حوادث اخیر و واکنش‌های اجتماعی نسبت به آن در مدارس برمی گردیم و اینکه این حساسیت‌ها منجر به مکلف کردن دانش‌آموزان به‌همراه نداشتن گوشی تلفن و در نهایت تفتیش بدنی آنها برای پیدا کردن این گوشی‌ها شده. این آموزگار می‌گوید که این موضوع را در مدرسه دیده که سر کلاس کیف بچه‌ها را یکی یکی گشته‌اند حالا به دلایل مختلف و یکی از آن‌ها پیدا کردن گوشی‌های همراه بوده. به هر حال ظاهرا خبرها از این حکایت دارند که مسئولین هنرستان دخترانه صدر فراتر از این داستان رفته‌اند نیک‌نژاد می‌گوید که ما نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده. ظاهرا دانش‌آموز بیماری در میان بچه‌ها بوده که استرس او در این شرایط بیشتر شده. و برداشت من این است که شاید این بچه صرع داشته به این دلیل که هنگام انتقال او به بیمارستان کف از دهان او بیرون آمده. این اتفاقی که برای این دانش‌آموز رخ داده و درگیری‌های لفظی که قبل از آن بچه‌ها با مدیر و معاون داشته‌اند، فضای استرسی را زیاد کرده و این بچه که حالش به هم خورده، کلا فضا متشنج شده.

به جرم داشتن چاقوی آشپزخانه که نمی‌توانند مرا دستگیر کنند!

اما در یک ماه اخیر مدارس خیلی بیشتر اولیای دانش‌آموزان را می‌خواهند و به آن‌ها توصیه‌هایی می‌کنند که اگر اتفاقی برای فرزندانشان افتاد مقصر خودشان هستند. به گفته نیک‌نژاد ظاهرا در این مدرسه در آن زمان جلسه اولیا و مربیانی هم بوده وقتی سر و صدای بچه‌ها بالا می‌رود و توجه خانواده‌ها جلب می‌شود و شنیده‌ها این است که زمانی که آن درگیری ایجاد شده و آن دانش‌آموز بی‌هوش شده، زد و خوردی هم اتفاق افتاده و البته همه این‌ها شنیده‌ها هستند اما بحث نیک‌نژاد این است که مسئولان مدرسه به هیچ وجه حق تفتیش دانش‌آموزان را ندارند حتی برای پیدا کردن گوشی همراه. او می‌گوید که من الان در آشپزخانه‌ام چاقوی آشپزخانه دارم این چاقو می‌تواند جرم خیز باشد اما که نمی‌توانند بیایند به جرم داشتن این چاقو در خانه من را بازداشت کنند! او می‌گوید ما باید یاد بگیریم که به بچه احترام بگذاریم و چارچوب‌های فردی و حوزه فردی دانش‌آموزان با هر سن و سالی را محترم بشماریم و این خود یک آموزش است. یک پرورش است. اگر شما به بچه احترام نگذارید، او فردا روز نه به تو احترام می‌گذارد نه به آدم‌های دیگر. این آموزش را باید در درون دانش‌آموزان نهادینه کرد تا فردا روز چارچوب‌های عرفی جامعه را نشکنند. به گفته نیک‌نژاد، ما قوانین و دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌هایی داریم در نهادهای مختلف داریم اما قانون اساسی فراتر از همه این بخشنامه‌ها و قوانینی و چارچوب‌های عرفی است که در جامعه وجود دارد. شما قوانین خردتان نباید تناقضی با قوانین اصلی و اساسی داشته باشد و شاید این حق برای پدر و مادر بیشتر تعریف شده باشد که جیب بچه‌اش را بگردد چون او قیم فرزندش است اما این قانون برای معاون و مدیر و اینها که نیست و حفظ حریم شخصی افراد در جامعه بنا بر قوانین اساسی است و شما به هیچ عنوان نمی‌توانید این‌ها را زیر پا بگذارید و به نظر من دستورالعمل‌های اجرایی و انضباطی مدارس نیازمند بازبینی اساسی و تطبیق با قوانین بالادستی هستند. این فعال صنفی می‌گوید: ‌در بدترین حالت ممکن است بگویند یک بچه مواد مخدر با خود به مدسه می‌آورد یا در مدرسه استعمال دارد. این افراد شکل خاص و ویژه‌ای هستند که باید برایشان فکر خاصی کرد. برای نمونه خارج از محیط مدرسه یا استفاده از حراست که نیروی داخلی خود آموزش و پرورش است، استفاده کرد اما نیروهای امنیتی بنا بر قانون حق ورود به مراکز آموزشی را ندارند. از مدرسه بگیرید تا دانشگاه. نیروهای حراستی فرق دارند و البته نزدیکی‌ها و شباهت‌هایی به نیروهای اطلاعات دارند. اما برای گوشی موبایل با این گستردگی و با اینکه یک وسیله آموزشی شده شما حق ندارید کیف بچه را بگردید. او می‌گوید البته در موارد خاص نیروهای انتظامی می‌توانند وارد مدرسه شوند مثلا بچه‌ها درگیری‌های گروهی خشن با هم انجام داده‌اند و یک معاون یا چند معلم از پس آن‌ها برنمی‌آمده‌اند و زنگ زده‌اند کلانتری محل آمده این‌ها را از هم جدا کرده. درموارد خاص با اجازه مدیر و با هماهنگی با او می‌توانند وارد شوند اما در این موارد نمی‌توانند وارد شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha